ورود
وضعیت : ناموجود
افزودن به سبد خرید
خلاصه ی رمان از این قرار است که مارال دختر جوان و زیبا ی کرد به سمت زندان شهر می رود تا پدر و نامزدش یاور را ببیند. او در بازگشت به نزد عمه اش می رود. بلقیس عمه ی مارال و همسرش کلمیشی، سه پسر و یک دختر به نام های خان محمد، گل محمد، بیگ محمد و شیرو دارند. مارال و گل محمد با وجود آنکه زنی به نام زیور دارد عاشق هم می شوند و ازدواج می کنند. بین گل محمد و نامزد قدیمی مارال دشمنی شکل می گیرد و کشمکش هایی بین خانواده ها و طایفه ها ایجاد می شود. در یکی از این جنگ ها و دشمنی ها گل محمد در دفاع از خود حاج حسین چارگوشلی که یکی از مالدارهای روستا است را می کشد. دو امنیه به روستا می آیند که گل محمد به خاطر ترس از جان خود آن ها را کشته و جنازه شان را می سوزاند. گل محمد دستگیر و روانه ی زندان می شود. بالاخره او توسط ستارخان از زندان فرار می کند. گل محمد پس از گریز به ناچار زندگی مخفیانه ای دارد. گل محمد و یارانش به قتل و غارت اربابان و خان ها دست می زنند. گل محمد با این کارها در نزد مردم تبدیل به چهره ای محبوب می شود و برای مردم تبدیل به قهرمان می شود. با ترور نافرجام محمد رضا پهلوی توسط یکی از اعضای حزب توده اوضاع سیاسی با تغییرات بنیادی مواجه می شود. دهقانان در برابر ظلم و زور اربابان شانه خالی می کنند. گل محمد و هر کسی که با خانواده ی کلمیشی در ارتباط بوده کشته می شود.