نوآوری کنید تا نابود نشوید، تغییر کنید وگرنه شما را تغییر خواهند داد. این شعار مرکزی این کتاب است. کتابی به قلم یاسر جرار پیرامون درسها و نکتههای مدیریتی شیخ محمد حاکم دوبی، کسی که یک منطقهی بیابانی خشک و سوزان را بدل به یکی از هشت شهر برتر جهان کرد.
همهی ما بهخوبی میدانیم که دوبی کجاست و تا سالها قبل چه وضعی داشت؛ اما واقعاً چه اتفاقی افتاد که ظرف حدود دو دهه توانست به رفاه و ثروت برسد و بالاترین رتبههای جهانی را در تجارت، اقتصاد و سرمایهگذاری روی پروژههای بزرگ، از آن خود کند؟ مگر نه این است که دوبی بدون منابع طبیعی و با آب و هوای گرم و خشک است؟ پس چه شد که توانست بر محدودیتهای خود غلبه کند و بهسرعت رشد کند و خود را در ردیف برترین و باثباتترین شهرهای منطقهی خلیج فارس قرار دهد؟
حقیقت این است که ما فقط شاهد رشد چشمگیر و آوازهی بلند آن بودهایم و احتمالاً نمیدانیم که این پیشرفت و آوازهی بلند مرهون مدیریت و رهبری چه کسی و انتخاب و اجرای چه رویکردی بوده است. این کتاب با جزئیات به شما میآموزد که اندیشههای بلندپروازانه، اهل عمل بودن و ریسکپذیری یک مدیر یا رهبر و همچنین انتخاب و هدایت مدیران کاردان و باانگیزه و اهمیت دادن به امر آموزش، نظارت و ارزیابی آنان و پیگیری قاطعانه و مسئولانهی دستورات خود، چگونه میتواند چرخهای اقتصادی یک کشور یا یک کسبوکار را به حرکت درآورد.
وقتی در سال ۲۰۱۵، مجمع جهانی اقتصاد و رسانههای خبری، دوبی را نمونهی خوبی برای پیشرفت و توسعهی سریع معرفی میکنند، این پزسش مطرح میشود که بندری کوچک که در سال ۱۹۸۰ چیزی جز رطوبت، آفتاب سوزان، ماسههای داغ و صحرای خشک و بیآب و علف نداشت، چگونه توانسته به یکی از مراکز تجاری جهان تبدیل شود؟
چه اتفاقی افتاده است که ۷۰% شرکتهای موفق جهان در سال ۲۰۱۶ در دوبی دفتر مرکزی داشتهاند و براساس جریان کالا، خدمات، سرمایه انسانی و نیز جریان اطلاعات، دوبی یکی از هشت شهر برتر جهان معرفی میشود؟
پرسش مهمتر این است که دوبی چگونه توانسته تولید ناخالص داخلی خود را از ۱۱ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۵، به ۱۰۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ افزایش دهد؟ آیا این تحولات در سایهی فروش نفت حاصل شده است؟
در پاسخ به پرسش اخیر، بد نیست بدانید که سهم درآمدهای نفتی دوبی در طی همین بیست سال از ۱۸% به ۲/۱% کاهش، صادرات آن ۶۴۵% افزایش و سرمایه ثابت ناخالص آن ۷۳۳% رشد داشته است.
دوبی در سال ۲۰۱۷ در شرایطی توانسته ۵/۱۵ میلیون گردشگر جذب کند که نه طبیعت زیبایی دارد، نه موزه شاخصی، نه شهر تاریخی و نه تنوع مکانی و جغرافیایی. براساس بسیاری از رتبهبندیها، مثل شاخص جهانی کیفیت، دوبی در خاورمیانه و شمال افریقا شهری درجه یک شناخته شده و بر اساس برخی شاخصهای دیگر، جایگاه دوبی در سال ۲۰۱۶ از نظر کیفیت زندگی؛ از توکیو، پکن و سئول بالاتر ارزیابی شده است.
حال این پرسش مطرح میشود که این همه تحول که به گوشهای از آن اشاره شد، چگونه اتفاق افتاده است؟ مدیریت دوبی از کدام روش مدیریتی استفاده کرده که توانسته برج ۱۶۳ طبقهی خلیفه را در مدت ۴۷ ماه و متروی دوبی را که هر روز نهصد هزار نفر از آن استفاده میکنند، فقط در عرض ۴ سال بسازد؟ یا فرودگاه بینالمللی دوبی را که بزرگتر از فرودگاه هیترو لندن است، بدون بروز هرگونه فسادی بسازد و بهموقع نیز آن را افتتاح کند.
مدیریت دوبی از چه شیوه مدیریتی استفاده کرده که توانسته بیش از ۷۰۰۰ شرکت مشهور خارجی مثل مایکروسافت را برای فعالیت در منطقه آزاد شهر اینترنتی دوبی گرد هم آورد؟
این کتاب به پرسشهای فوق و بسیاری پرسشهای دیگر در مورد موفقیتهای دوبی که بیشتر به معجزه شبیهاند پاسخ خواهد داد و شما را با شیوههای رهبری و مدیریتی شیخ محمد، رهبر دوبی و نخست وزیر امارات متحده آشنا خواهد کرد.
قسمتی از کتاب مدیریت و رهبری به سبک شیخ محمد:
شیخ محمد رهبر دوبی:
«مهم نیست کاری را با گامهای کوچک آغاز کنید، به این نکته فکر کنید که وقتی کار شما به اتمام میرسد، بزرگ و عالی باشد.»
شیخ محمد به بحثی اشاره میکند که با تیم اجرایی خود در مورد طرح توسعه فرودگاه بینالمللی دوبی داشتند. تیم مزبور طرحی داشتند که کاملاً در مورد آن تحقیق کرده بودند تا مطمئن شوند ظرفیت فرودگاه آنقدر خواهد بود که بتواند نیازهایی را که پیشبینی کرده بودند دوبی با آن روبهرو خواهد شد، برآورده کند؛ اما واقعیت را بخواهید، دیدگاه شیخ محمد بسیار بلندپروازانهتر بود.
شیخ محمد پاسخ داد: «من نمیخواهم دوبی فرودگاه داشته باشد، میخواهم دوبی به فرودگاهی برای جهان تبدیل شود.» پیام شیخ محمد صریح و رسا بود: «فرصتها را باید ساخت، اینگونه نیست که فرصتها منتظر کسی بنشینند تا آنها را شکار کنند.»
از نظر شیخ محمد، تنها گزینه این است که رسیدن به کره ماه را هدف قرار دهیم. او معتقد است تصمیم و توان شما مطابق هدف شما خواهد بود. بنابراین، برای خودتان هدفی تعیین کنید و به چیزی کمتر از اینکه بهترین باشید رضایت ندهید. مطمئن باشید بهترین خواهید شد، به شرطی که به کمتر از آن رضایت ندهید. اهمیت و ارزش هدفهای معمولی و متوسط در زندگی چیست؟ هر هدفی باید مانند پرتاب سفینه به کره ماه باشد.
روز بیستم نوامبر ۲۰۱۳، جهاد الخازم خبرنگار برجسته عرب در روزنامه عربی الحیات که در بریتانیا منتشر میشود نوشت: «یادم میآید روزی در سالهای دهه ۱۹۹۰، شیخ محمد من را سوار خودرو کرده بود تا دوبی را به من نشان دهد. نخستین توقف ما محل اجرای پروژه نخل جمیر بود. شیخ محمد ضمن اینکه این پروژه فوقالعاده بزرگ را نشان میداد گفت: هدف اصلی من تعالی و رشد انسانها است، نه زیر ساختها. سپس در فرودگاه توقف کرد تا پروژه بزرگ توسعه فرودگاه را نشان دهد که هدف آن ایجاد ظرفیت برای ۱۳۰ میلیون مسافر در سال بود. من از عظمت طرحها حیرت کردم و از او پرسیدم او به دنبال چیست؟ من در لندن زندگی میکنم که فرودگاه هیترو را دارد، یکی از بزرگترین فرودگاههای جهان با ظرفیت ۶۰ میلیون مسافر. دوبی دو برابر این ظرفیت را کجا میخواهد جا دهد؟ او لبخندزنان گفت که به نظر او پرسش مربوط به امروز میشود و او در مورد سال ۲۰۲۰ و بعد از آن صحبت میکند.»
بینش و درایت او عالی است مسری است و بر دیگران نیز تأثیر میگذارد. یاسر حارب، نویسنده اماراتی که در دفتر اجرایی شیخ محمد کار کرده است، در مورد این مسری بودن بینش و اعتماد به نفس میگوید:
«رهبر موفق کسی است که مردم را برانگیزد و به آنها الهام بدهد تا به او اعتماد کنند و از او پیروی کنند و رهبر ممتاز و برجسته کسی است که مردم را طوری برانگیزد تا به خودشان اعتماد کنند و خود را باور کنند. شیخ محمد هر دو ویژگی را داشت.»
این همان طرز تفکر و دیدگاه عمیقی بود که پدر او در سال ۱۹۸۰ نشان داد، یعنی هنگامی که نشریه وال استریت ژورنال علت احداث ۶۶ لنگرگاه در بندر جبل علی را از او پرسید.
هدف رهبری واقعی تسخیر ماه است و این نکته را میفهماند که آنچه امروز میسازیم نباید به ایدههای فعلی ما محدود شود. تعیین اهدافی در زندگی که نتایج معمولی و متوسط به بار آورند، ارزشی ندارند.